ادراک حُسن و قُبح و مکانیسم آن

ساخت وبلاگ

ما در جلد اول «مطهری و شریعتی» گفتیم که : « ... [وقتی] یک واقعیّتی به نام عمل رخ می دهد [،] یک حقیقتی در قبال آن (به نام عکس العمل) درک می شود ؛ یعنی این وحدت عمل و عکس العمل است که با علم حضوری درک می شود ؛ درک حقیقت است نه درک واقعیّت به طور مستقیم. عمل زشت یا خوب، ذاتاً قابل درک نیست(1) بلکه وحدت آن با عکس العمل درونی اش(2) است که انسان را به درک حضوری نایل می کند»(3).

اکنون پرسشی جای طرح دارد و آن اینستکه آیا یک فعل تا هنگامی که به مرحله ی عمل نایل نشده، حسن و قبح آن درک نمی شود؟ و حتماً بایستی بشر آن را انجام دهد تا به درک زشتی یا خوبی آن فایق آید؟! و ایا عکس العمل، لازمه اش به فعلیّت رسیدنِ عملِ آن است؟ یا اینکه در حالت بالقوّه ی یک عمل نیز، می توان به عکس العمل آن پی بُرد؟ (از راه عقل یا شهود باطنی؟)

به تعبیری دیگر، آیا نهاد فطری انسان، پردازش کننده ی خیرها و شرّهاست، یا امر کننده ی به آنها؟ دوباره به برخی از آیات قرآن کریم می نگریم : فالهمها فجورها و تقویها(4) «پس زشتی هایش را و خوبی هایش را بر او الهام کرد». وَ هدیناه النجدین (5) «ما انسان را به دو نجد (خیر و شرّ) هدایت کردیم». اوحینا الیهم فعل الخیرات (6) «به ایشان، انجام کارهای خیر را وحی کردیم».

آیا این آیات، حکایت از کشمکش و تضادّ درونی در آدمی می کنند یا بیانگر این هستند که در انسان گونه ای توانایی هست که خوب و بد را با آن تشخیص می دهد و آن عبارت از الهامِ خیر و شرّ است؟

 « ... معنی این آیات ... این نیست که خداوند عوامل فجور و تقوا را در درون جان ادمی ایجاد کرد ؛ عواملی که او را به فجور و آلودگی و دریدن پرده های حیا دعوت می کند، و عواملی که او را به خیرات و نیکی ها می کشاند آن چنان که بعضی پنداشته و ایه را دلیلی بر وجود تضادّ در درون وجود انسان دانسته اند»(7).

« [بلکه] خداوند آن چنان قدرت تشخیص و عقل و وجدان بیدار، به او داده که فجور و تقوا را از طریق عقل و فطرت درمی یابد»(8).

«و لذا ... این آیه در حقیقت اشاره به مسأله ی حسن و قبح عقلی است که خداوند ، تواناییِ درکِ آن را به انسان ها داده است»(9).

با این اوصاف، نظر دکتر علی شریعتی که اساسِ اخلاق را بر تضادّ مبتنی می بیند زیر سؤال می رود.

لطفاً ادامه را در پست بعدی در وبلاگ «عصر آزادی ـ شاهدتبریزی» مطالعه فرمایید%

پاورقی ها :


(1) یعنی نظریّه ی «حسن و قبح ذاتی» که معتقد است که افعال یا صفات، ذاتاً خوب یا بد هستند، باطل است ؛ زیرا مطابق آن ، وقتی چیزی ذاتاً حُسن یا قُبح است مثل این می ماند که از نوعی استقلال ذاتی برخوردار باشد که در این صورت شرک محسوب خواهد شد.

(2) منظور از عکس العمل درونی، واکنش روانی یک عمل است که در روح انسان به وجود می آید. مثلاً غیبت، عملی است که عکس العمل درونی اش، افسردگی است ؛ که انسان در اثر به وحدت رسیدن عمل غیبت با عکس العملِ آن ـ که افسردگی است ـ به علم حضوری، درک می کند که غیبت کردن، قبح است و هنگامی که اراده می کند که با تزکیه ی اخلاقی، غیبت را از خود براند به حکمت و علمی، مافوق «ادراک حسن و قبح» دست می یابد.

(3) مطهری و شریعتی، جلد اول(اصول عقاید)، چاپ دوم، زمستان 1391، ص 141، اثر نگارنده ی این وبلاگ.

(4) سوره ی شمس، آیه ی 8.

(5) سوره ی بلد، آیه ی 10.

(6) سوره ی انبیاء ، آیه ی 73.

(7) تفسیر نمونه، جلد 27، ص 46.

(8) همان مأخذ، ص 47.

(9) همان مأخذ، ص 47.


برچسب‌ها: اندیشه های کلامی من
+ نوشته شده در  شنبه سیزدهم خرداد ۱۳۹۶ساعت 7:12  توسط شاهد تبریزی(رحیم مویدی)  | 
شاهد تبریزی - شعر و فلسفه...
ما را در سایت شاهد تبریزی - شعر و فلسفه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8shahedtabrizi1 بازدید : 211 تاريخ : سه شنبه 16 خرداد 1396 ساعت: 1:46