نقد و بررسی کلامی ـ فلسفی (اخلاق)

ساخت وبلاگ

گفتیم اصول اخلاقی از جهت تشریعی، لاتبدیل و لایتغیر است؛ یعنی غیرممکن است که حکم «دروغ گفتن» که قُبح است به طور کلّی و اصولی ؛ تبدیلِ ماهیّت کند به حُسن بودن. و اگر هم می گویند «دروغ مصلحت آمیز» ، حکم تغییر نمی یابد بلکه عنوانی که بدان داده می شود، همان حکم را با صفتی ثانوی و فرعی، تحویل می دهد. حکم اصلی همان است که هست؛ تغییر نیافته. ولی احکامی فرعی از آن حکم اصلی استخراج شده تا حکم اصلی، کارآیی عملی پیدا کند و همه ی این موارد به قانونگذاری تشریعی مربوط می شود.

طرح یک پرسش. با اوصاف مزبور، آیا می شود نتیجه گیری کرد که از نظر تکوینی نیز چنین است؟ فرق نشوء تشریعی با نشوء تکوینی در اینستکه اوّلی وضع شده است و وضع کننده ی آن یا وحی الهی است یا عقل انسانی (مثل قوانین فقهی و قوانین حقوقی). امّا دوّمی ، شامل تمام هستی و موجودات و کلّ کائنات است ؛ یعنی همه ی هستی و کائنات طیّ «نشوء تکوینی» به سمت کمال، ره می پویند و پرسش ما اینستکه از نظر تکوینی آیا این امکان هست که یک عمل سیّئه به یک عمل حسنه تبدیل شود؟ و یا عکس آن اتّفاق بیفتد؟ (تبدیل حسنه به سیّئه؟)

مطلب را واضح تر بیان می کنیم. فرض کنید فردی، قتل غیر عمدی کرده است و یا زا سر ضیق مالی و تنگدستی، سرقت نموده است. از نظر تشریعی، حکمش در دیوان عدالت الهی، معیّن و تغییرناپذیر است و قصاص یا پرداخت دیه و نیز قطع دست، مجازات قاتل و سارق می باشد و این احکام هم در موردشان به اجرا درمی آید. اما آیا از جنبه ی تکوینی، این امکان هست که گناه وی، به مسبّباتی از قبیل انابه، به صواب تبدیل گردد؟! دقّت کنید که سخن در بخشوده شدن گناه(1) نیست بلکه فراتر از آن است؛ تبدیل گناه به صواب، مدّنظر است(2). در ایه ی 95 سوره ی مبارکه ی اعراف چنین می خوانیم :

«ثمّ بدّلنا مکان السیئه الحسنه حتّی عفوا و قالوا قد مسّ ابآءنا الضراء و السراء فاخذناهم بغته و هم لایشعرون». « سپس جایگاه (تکوینی) گناه را به نیکی بدل کردیم تا اینکه از آن مرحله گذشتند و (به جای توجّه به حقیقت امر) گفتند (این چیز تازه ای نیست) (بلکه) به پدران ما نیز ضررها و شادی ها (هر دو) رسید. پس ما نیزآنان را در حالیکه احساسش را هم نمی کردند به اعمالشان گرفتیم».

همانگونه که مشاهده می کنید «تبدیل سیّئه به حسنه» در یان ایه، کاملاً متفاوت با «تبدیل سیّئات به حسنات» در آیه ی 70 سوره ی فرقان است. در ایه ی «بدّلنا مکان السیئه الحسنه» مفهومی تکوینی و زرف، مطمح نظر قرار گرفته است. خداوند به انسان ها سختی و مصیبت می دهد تا بلکه اگاهی یافته ، به درگاهش تضرّع و زاری کنند و بعد از آن، گناهان آنها را به خاطر تضرّعی که کردند و به سبب سختی هایی که دیدند، به نیکی بدل می کند و بدین سان جایگاه تکوینی بدی را نیکی قرار می دهد ؛ و یا اینکه با نیکی و حسنه، بدی را برایشان رقم می زند ، «تا به وسیله ی آن، آثار دورانِ نکبت را محو کنند و از بین ببرند»(3). ایه ی ماقبل آن (94 اعراف) مؤیّد این مطلب است : « ... اخذنا اهلها بالبأسآءِ و الضرّائِ لعلّهم یضرعون» « ... اهلش را به سختی ها و ضررها گرفتار کردیم شاید که به درگاه خدا تضرع و زاری کنند».

از امام صادق(ع) حدیثی نقل شده که :

«هنگامیکه انسان، گناهش افزون شود و اعمالی که آن را جبران کند نداشته باشد خداوند او را گرفتار اندوه می کند تا گناهانش را تلافی کند»(4).

امّا اگر فرد ، بعد از این مرحله ، به حقیقت این گرفتاری ها پی نبرد و بگوید که این ها چیز بخصوصی نیستند و ضرر و نفع ، هر دو در عالَم وجود دارد و به اجداد ما نیز این گرفتاری ها رسید ، آنگاه است که خدای متعال با سرازیر کردن نعمت (نیکی) به آن فرد یا قوم ، جایگاه تکوینی آن سختی ها و «ضرّاء» را به خوشی ها و «سرّاء» تبدیل می کند و بدین سان به وسیله ی نیکی ، بدی را در سرنوشت آن فرد یا قوم ، رقم می زند و از جایی که احساس نمی کنند به مجازات گرفتار می کند. حضرت علی(ع) می فرماید :

«بلاها برای ظالم تأدیب است، و برای مؤمنان امتحان ، و برای پیامبران، درجه، و برای اولیاء ، کرامت و مقام است» (5).

از اینروستکه تکوین سیّئه به حسنه ، نسبت به افراد مختلف ، مفهوم های مختلف به دستمی دهد و این طور نیست که هرجا سخن از تبدیل بدی ها به نیکی هاست ، ایه ی « ... فاولئک یبدل الله سیئاتهم حسنات ...» مدّ نظر باشد. بنابراین، جایگاه تکوینی «سیئات» و «حسنات» به غیر از جایگاه تشریعی آنهاست (6). گاه فردی تشریعاً و قانوناً مجازات می شود ولی تکویناً بخشوده می گردد. و بالعکس، گاه شخصی تشریعاً و قانوناً تحت مجازات اجتماعی و دادگاهی قرار نمی گیرد ، لیکن در جایگاه تکوینی اش ، محکوم و بایسته ی جزای الهی می گردد (7).

دکتر علی شریعتی ف من باب این موضوع ژرف قرآنی ف با ذکر این نکته که «خوبی های آدم های خوب ، بدی های انسان های مقرّب است» (8) ، گفته است : «نسبیّت اخلاق را در مکتب ابراهیم ببین که چگونه [است] و تا به کجا؟!» (9). که با تفصیلات این مبحث ، بر همگان مبرهن و مستدلّ شد که نسبیت اخلاق، ربطی به مسأله ی تکوین یا تبدیل سیّئه (بدی) به حسنه (نیکی) ندارد و نیز حدیث علی (ع) که بلاها را نسبت به افراد مختلف (ظالم و مؤمن و پیامبران و اولیاء) تقسیم بندی کرده ، نشانگر مراتب پایین و بالای انسان هاست نه دلیل نسبیّت اخلاق.

لطفاً ادامه را در پست بعدی مطالعه فرمایید%

پاورقی ها :


(1) در زمینه ی عفو سیّئات، ایاتی هست از جمله آیه ی 25 شوری «و هو الّذی یقبل التوبه عن عباده و یعفوا عَنِ السیئات». «او کسی است که از بندگانش، توبه را می پذیرد و از گناهان درمی گذرد».

(2) تأمّل بفرمایید در آیه ی شریفه ی 70 سوره ی فرقان : « ... من تاب و امن و عمل عملاً صالحاً فاولئک یبدّل الله سیئاتهم حسنات ...». « ... کسانی که توبه کنند و ایمان آورند و مسلّماً عمل صالح انجام دهند، خداوند گناهانشان را به نیکی ها تبدیل می کند».

(3) تفسیر نمونه، جلد ششم، ص 263 : در معنی کلمه ی «عفوا» از آیه ی 95 سوره ی مبارکه ی اعراف.

(4) اصول کافی، اثر کُلینی، جلد دوم، کتاب الیمان و الکفر، باب تعجیل عقوبت الذنب، حدیث 2.

(5) بحار الانوار ، جلد 81 ، ص 198.

(6) البتّه قوانین تشریعی وحی، هیچ مغایرتی با تکوین هستی ندارد بلکه عین آن است ، و سخن ما روی «تکوین سیّئه به حسنه» متمرکز است نه روی مغایرت یا مطابقت «شرع» و «کَون».

(7) و این نوعی از سنّت استدراج است.

(8) و (9) حجّ ، دکتر علی شریعتی، چاپ 1378 ، پاورقی ص 152.


برچسب‌ها: اندیشه های کلامی من
+ نوشته شده در  شنبه سیزدهم خرداد ۱۳۹۶ساعت 8:42  توسط شاهد تبریزی(رحیم مویدی)  | 
شاهد تبریزی - شعر و فلسفه...
ما را در سایت شاهد تبریزی - شعر و فلسفه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8shahedtabrizi1 بازدید : 196 تاريخ : سه شنبه 16 خرداد 1396 ساعت: 1:46