غزل فارسی «خلوتگاهِ سیما» 28 فروردین 1392

ساخت وبلاگ

خوشا هردم خیالی نغز با چشمانِ شهلایت

خوشا اقبال و دولت کُنجِ خلوتگاهِ سیمایت

چه ساحل هایِ شرجی دارد آن دریای چشمانت

خوشا آبی شدن بر روی ساحل هایِ دریایت

مرا مستانه هردم می کند میخانه یِ چشمت

خوشا دریایِ مِی گشتن در آن چشمانِ زیبایت

به چشمانم تماشا کُن! نظر انداز بر رویم!

اگرچه می بَرَد از رو مرا هر دم تماشایت

عجب ایوان و طاقی دارد آن ویلای چشمانت

بخوابم کاش یکدم رویِ آن ایوانِ ویلایت

نگاهت سجده گاهِ عشق و محرابِ مُصلاّیی ست

دلم خواهد نمازی تا گُزارم در مُصلاّیت

به خالِ وحدتت سوگند! در میخانه ی شاهد

رسیدم بر خدا وقتی که دیدم رویِ شیمایت(1)


پاورقی

(1) شیما : زنِ خالدار.


برچسب‌ها: غزلی عاشقانه
+ نوشته شده در  پنجشنبه چهارم خرداد ۱۳۹۶ساعت 9:53  توسط شاهد تبریزی(رحیم مویدی)  | 
شاهد تبریزی - شعر و فلسفه...
ما را در سایت شاهد تبریزی - شعر و فلسفه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8shahedtabrizi1 بازدید : 199 تاريخ : شنبه 6 خرداد 1396 ساعت: 9:59