غزل فارسی «سرّ خدادادی» 24 خرداد 1396

ساخت وبلاگ

U

U ـ ـ ـ/U ـ ـ ـ/ U ـ ـ ـ/ U ـ ـ ـ

الا تهرانیان! زاهدنمایانِ  سِــــتِبدادی

می آویزند بر دارم در آن میدان آزادی

 

الا تبریزیان و رشتیان! اکنــــون خدانشناس

بر عالَم حُکم می رانَد به زورِ مکر و جلاّدی

 

الا! ای اصفهانی! ای قُمی! طوسی! تو شیرازی!

به پا خیز و بسوزان! ریــــشه ی اِفساد و بیدادی

 

نگاهی مــــــــی کند آزادی از لایِ در و آهی

به لب می گوید ای عالَم! منم سرِّ خدادادی

 

نگاهِ مـــــــــــــــــــــردِ زندانی به رویِ آسمان افتاد

و سرهنگی کشیدش ماشه را در لحظه ای عادی

 

به یادِ خاتمی افتاده بودم دوش چه یادی!

هوادارانـــــــی از آن دوّمِ خــــردادِ پولادی

 

به جایِ هر جوانه، نونهالی می زنـــد بیرون

فقیه ار تیرباران می کند قدهایِ شمشادی

 

چو می خواهی به معشوقت رسی شاهد ؛ اُفی هرگز

مگو با والــــــــــــــــــــــــــــــدینت تا دَمِ شادیّ و آبادی


برچسب‌ها: نیمایی, سیاسی و اجتماعی, انقلابی شاهد تبریزی - شعر و فلسفه...
ما را در سایت شاهد تبریزی - شعر و فلسفه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8shahedtabrizi1 بازدید : 229 تاريخ : سه شنبه 30 خرداد 1396 ساعت: 18:47