غزل فارسی «غبار گیج» 17 خرداد 1396

ساخت وبلاگ

غبارِ گیجِ نگاهت، چو گردبادِ بلاست

دلم چو قلعه ی متروکه ای میانِ نگاست

در آرزوی منی! آرزوی من! صنما!

رسیدنِ به تو گویا چون آرزو، رؤیاست

چو گشت کشتیِ نوحی غریقِ چشمانت!!!

تعجّبی نکنی! جایِ عشق، دریاهاست!

نگفته اند که گریه نمی کند یک مرد؟

پس از چه رو نگهت خیس و شرج و چون دریاست؟

هزار بار برایت خدا ! گریسته ام

پناه شاهدتبریز تا همیشه خداست


برچسب‌ها: عاشقانه و مینیمال
+ نوشته شده در  چهارشنبه هفدهم خرداد ۱۳۹۶ساعت 21:17  توسط شاهد تبریزی(رحیم مویدی)  | 
شاهد تبریزی - شعر و فلسفه...
ما را در سایت شاهد تبریزی - شعر و فلسفه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8shahedtabrizi1 بازدید : 231 تاريخ : چهارشنبه 24 خرداد 1396 ساعت: 12:39