(UU ـ ـ/ ـ ـ U ـ/ ـ)
دلِ ما را از خون سرشتند لیلیان از مجنون سرشتند
حقّ اگر گویی هان! همین است : دلِ عاشق محزون سرشتند
شب، شبِ اعدامِ رفیقان! چکّشِ قاضی با طنین اش!
حُکمران شد شب تا که گفتند : گِلِتان با قانون سرشتند!
کارِ ما از قانون گذشته ؛ آنچه بر پیشانی نوشته
جوخه ی اعدام است و رگبار! فطرتی را کَاکنون نوشتند
برچسبها: غزلی سیاسی ـ اجتماعی و مینیمال
+ نوشته شده در جمعه پنجم خرداد ۱۳۹۶ساعت 18:29 توسط شاهد تبریزی(رحیم مویدی) |
شاهد تبریزی - شعر و فلسفه...
ما را در سایت شاهد تبریزی - شعر و فلسفه دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : 8shahedtabrizi1 بازدید : 223 تاريخ : شنبه 6 خرداد 1396 ساعت: 9:59